• نامه ها
  • به معاويه
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به معاويه

«981»

(49) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) (إلى معاوية أيضا) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا وَ لَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلَّا فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا وَ لَهَجاً بِهَا وَ لَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا  بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا وَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ وَ نَقْضُ مَا أَبْرَمَ وَ لَوِ اعْتَبَرْتَ بِمَا مَضَى حَفِظْتَ مَا بَقِيَ وَ السَّلَامُ .


ص982

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است نيز به معاويه (كه او را پند مى دهد) 1-  پس از ستايش خدا و درود بر حضرت مصطفى، دنيا (براى انسان) جاى سرگرم كردن و بازداشتن است از غيرش (آخرت) و دنيا خواه از چيز دنيا بهره نمى برد مگر حرص و شيفتگيش بر آن افزون مى گردد (هر چه بيابد بهره نبرده آرزوى بيشتر كند) و دنيا خواه بآنچه (كالاى دنيا) كه در آن يافته هرگز بى نياز نگردد از آنچه (نعمتهاى آخرت) را كه از آن بدست نياورده در صورتيكه پس از گرد آوردنش جدائى، و پس از استوار كردنش شكست و برهم ريختنى است، 2-  و اگر از آنچه گذشته (از عمر خودت يا پيشآمدهاى روزگار) پند گيرى در باقى مانده خود را نگهداشته بهره مند خواهى شد، و درود بر آنكه شايسته است.